معنای بازاریاب
نوشته شده توسط : کاریاب

بازاریاب

marketer

واژه‌های مصوب فرهنگستان

فرد یا سازمانی که برای شناخت و یافتن بازار فعالیت می‌کند

 

بازاریاب

واژه‌نامه آزاد

"فروشنده" "ویزیتور" "نماینده فروش یک شرکت تولیدی یا بازرگانی" "شخصی که دارای شغل و حرفه ی فروشِ یک یا مجموعه ای از کالا" "پیگیر کننده متداوم برای فروش کالا یا کالاها (سبدکالایی)"

جست‌وجوی هم‌آوا

 

بازاریاب تلفنی

telemarketer

واژه‌های مصوب فرهنگستان

شخصی که ازطریق تلفن و اینترنت بازاریابی می‌کند متـ . دوربازاریاب

 

کمک‌بازاریاب

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← نمایندة فروش

جست‌وجوی مشابه

 

بازاریابی

marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و فرایندها برای ایجاد ارتباط و ارائه و مبادلة پیشنهادهایی که برای مشتریان و ذی‌نفعان و جامعه سودآور است

 

بازاریابی (اقتصاد)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

marketing

 

بازاریابی کردن

دیکشنری فارسی به ترکی

pazarlamak

 

بازاریاب تلفنی

telemarketer

واژه‌های مصوب فرهنگستان

شخصی که ازطریق تلفن و اینترنت بازاریابی می‌کند متـ . دوربازاریاب

 

بازاریابی اجتماعی

social marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بهره‌گیری نظام‌مند از روش‌های بازاریابی و دیگر فنون و مفاهیم در برنامه‌ریزی برای دستیابی به اهداف رفتاری خاص و تأمین مصلحت عمومی یا مصلحت یک گروه اجتماعی ویژه

جست‌وجوی متن

 

ویزیتور

واژه‌نامه آزاد

بازاریاب

 

marketer

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بازاریاب، فروشنده

 

دوربازاریاب

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← بازاریاب تلفنی

 

متسوق

فرهنگ انتشارات معین

(مُ تَ سَ وِّ) [ ع . ] (اِفا.) بازاریاب ، بازار گرم کن .

 

نمایندة فروش

sales representative, sales rep

واژه‌های مصوب فرهنگستان

فردی که کالاها و خدمات یک شرکت را ازطریق ملاقات حضوری یا مجازی با مشتریان می‌فروشد و در ازای هر فروش، حق‌العمل دریافت می‌کند متـ . كمک‌بازاریاب * در زبان فارسی ویزیتور به‌‌ این معنی به کار می‌رود، ولی ساختة فارسی‌زبانان است و در انگلیسی این معنا را ندارد. فرهنگستان معادل کمک‌بازاریاب را در برابر ا

 

پویش ترویجی

promotional campaign

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ترکیبی از انواع تبلیغات و فعالیت‌های روابط عمومی و ترویج فروش که بازاریاب یا واحد بازاریابی در یک دورة زمانی برای دستیابی به اهداف ازپیش‌تعیین‌شده به‌کار می‌بندد

 

همایش نو‌آفرینان

start-up weekend

واژه‌های مصوب فرهنگستان

رویدادی که در سه روز متوالی آخر هفته، در طی 54 ساعت، با حضور برنامه‌نویسان و مدیران تجاری و بازاریاب‌ها و طراحان و صاحبان اندیشه‌های نو، برای مطرح کردن اندیشه‌های جدید کسب‌وکار برگزار می‌شود متـ . کارآغاز

جست‌وجوی هم‌آغاز

 

بازاریابی (اقتصاد)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

marketing

 

بازاریابی کردن

دیکشنری فارسی به ترکی

pazarlamak

 

بازاریاب تلفنی

telemarketer

واژه‌های مصوب فرهنگستان

شخصی که ازطریق تلفن و اینترنت بازاریابی می‌کند متـ . دوربازاریاب

 

بازاریابی

marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

مجموعه‌ای از فعالیت‌ها و فرایندها برای ایجاد ارتباط و ارائه و مبادلة پیشنهادهایی که برای مشتریان و ذی‌نفعان و جامعه سودآور است

 

بازاریابی اجتماعی

social marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بهره‌گیری نظام‌مند از روش‌های بازاریابی و دیگر فنون و مفاهیم در برنامه‌ریزی برای دستیابی به اهداف رفتاری خاص و تأمین مصلحت عمومی یا مصلحت یک گروه اجتماعی ویژه

 

بازاریابی اخلاقی

ethical marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نوعی بازاریابی مبتنی بر ترویج درستکاری و انصاف و مسئولیت‌پذیری و داوری اخلاقی و حفظ معیارها و قواعد رفتاری مرتبط با تصمیم‌گیری‌ها و امور گوناگون بازاریابی

 

بازاریابی الکترونیکی

electronic marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بازاریابی ازطریق اینترنت متـ . ای‌ ـ‌‌ بازاریابی e-marketing

 

بازاریابی انفرادی

individual marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

هرنوع شیوة ارتباط انفرادی با مشتریان در بازاریابی شرکت‌ها یا خرده‌فروشان

 

بازاریابی با رسانه‌های اجتماعی

social media marketing, SMM

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بازاریابی با استفاده از سکوی رسانه‌های اجتماعی و وبگاه‌ها برای ترویج کالا یا خدمت

 

بازاریابی با موتور جست‌وجو

search engine marketing, SEM

واژه‌های مصوب فرهنگستان

فرایند ایجاد و بازاریابی وبگاه با هدف بالا بردن موقعیت آن وبگاه در موتور جست‌وجو که شامل بهینه‌سازی موتور جست‌وجو و تبلیغات به وسیلة پرداخت کلیک‌شمار و موارد مشابه می‌شود

 

بازاریابی تک‌به‌تک

one-to-one marketing,1:1 marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نوعی راهبرد بازاریابی برای حفظ توجه مشتری که براساس آگاهی از نحوة انتخاب و سلیقة هریک از مشتریان و پاسخگویی به سفارش‌های هریک از آنها انجام می‌شود

 

بازاریابی تلفنی

telemarketing 1, teleselling

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بازاریابی کالا و خدمات عموماً ازطریق تلفن و اینترنت متـ . دوربازاریابی

 

بازاریابی توصیه‌ای

word-of- mouth marketing, WOMmarketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

توصیة کتبی یا شفاهی مشتری به دیگران، در جریان گفت‌وگوهای روزانه یا در شبکه‌های اجتماعی، برای تحقق یا عدم تحقق یک تصمیم

 

بازاریابی چریکی

guerrilla marketing,partisan marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نوعی روش بازاریابی غیرمتداول و غیرمتعارف برای دستیابی به بیشترین نتایج با کمترین منابع

 

بازاریابی داده‌پایه

databased marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

رویکردی در بازاریابی که در آن با استفاده از فنّاوری‌های مبتنی بر داده‌های رایانه‌ای به طراحی و خلق و مدیریت فهرستی از داده‌های مرتبط با مشتریان می‌پردازند

 

بازاریابی درصدی

affiliate marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

ترویج شرکتی غیر از شرکت خود با هدف معرفی سرنخ فروش در قبال دریافت حق‌العمل

 

بازاریابی درون‌فروشگاهی

in-store marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بازاریابی به‌نحوی‌که هزینه‌های بازاریابی در داخل فروشگاه و در قالب مواردی مانند طراحی فروشگاه و چیدمان و بازارپردازی (merchandising) و نمایش دیداری صرف شود

 

بازاریابی درونی

internal marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

استفاده از عوامل بازاریابی در مورد کارکنان یک سازمان به‌منظور کسب اطلاع از اجرای مؤثر سیاست‌ها و برنامه‌های سازمان

 

بازاریابی دیجیتالی

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← بازاریابی رقمی

 

بازاریابی دیجیتالی مستقیم

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← بازاریابی رقمی مستقیم

 

بازاریابی رایانامه‌ای

email marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

بازاریابی ازطریق رایانامه

 

بازاریابی رقمی

digital marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

رشته‌ای از بازاریابی که به موضوع استفاده از فنّاوری‌های اطلاعاتی یکپارچه برای خلق و بازاریابی محصولات و خدمات و بهبود فرایندها و تعامل با اشخاص تأثیرگذار و خریداران و جذب و حفظ مشتریان می‌پردازد متـ . بازاریابی دیجیتالی

 

بازاریابی رقمی مستقیم

direct digital marketing, DDM

واژه‌های مصوب فرهنگستان

روشی در بازاریابی رقمی / دیجیتالی که در آن ارتباطات بازاریابی به‌جای نشانی پستی ازطریق نشانی رایانامه‌ای یا شمارة تلفن همراه یا کوکی‌ها برقرار می‌شود متـ . بازاریابی دیجیتالی مستقیم

 

بازاریابی زمینه‌ای

context marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نوعی بازایابی مبتنی بر توانایی ارائة محتوای مناسب به فرد مناسب در زمان و مکان مناسب

 

بازاریابی سفارشی

customized marketing,tailored marketing

واژه‌های مصوب فرهنگستان

نوعی بازاریابی که در آن پاسخگویی به سفارشات خاص مشتریانی ویژه ازطریق تأمین و عرضة کالاها و خدمات، معمولاً کمیاب و گران‌قیمت





:: بازدید از این مطلب : 2
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 24 آذر 1403 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: